نفس مامانی و بابایی

25 هفتگی

1390/12/24 5:27
نویسنده : شیما
1,356 بازدید
اشتراک گذاری

دختر خوشگلم...(دیگه حالا مطمئن شدم که 100% دختری شما)

25 هفتگیت مبارک مامانی...چقدر شیطونی اخه شما جیگر قشنگم...اینقدر تکون میخوری و ماشالله تکونت با قدرت که بعضی وقتها پاهامو که از روی هم رد کردمو تکون میده.... اخه مامان جون شما دختری ..این کارای پر قدرت ماله پسراست عزیزم...اومدی بیرون مامانم نکشی منو....ولی نه تو سالم و سر حال بیا بیرون..منم کشتی.. راضیم به رضای خدا... .قلب البته اینم بگم که تا سرمو میارم پاییین تا شکممو و تکونای شمارو ببینم..دیگه نمیکنی. ولی بابایی میتونه ببینتت..نمی دونم والله این چه جورشه دیگه..هههههه

دیروز با بابا علی رفتیم آخرین سونوی امسالت(سال 90 )آقای دکترهم میگفت که گوش شیطون کر همه چیزت خوبه... و به بابات گفت که چقدر  این دخترت تکون میخوره...دیگه ما که از سونوی قبلی که تو 15 هفتگیت بود و جنسیت شما قطعی نشده بود ...کاملا" متوجه شدیم که خوشگل مامان و بابا دختره...و قراره از اون شیطون جیگراش بشه...ماشالله مامان به همه چیزت..همه جاتو دیدم..همه چیت خوب بود..وزنتم 870 بود...امیدوارم یه روز که اینارو میخونی ببینی که چقدری بودی و چقدری شدی....بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوس گنده برای اون لبا و چشما و دماغ خوشگلت....4 قل رو میخونم و فوت میکنم بهت عزیزم...

راستی الان که دارم اینو مینوسم 4 شنبه سوریه و ساعت 7:15 هست ...تو کوچمون دارن ترقه بازی میکنن و بابایی هم زود اومده خونه چون تو پاساژشون ترقه زیاد مینداختن و تعطیلش کردن...

البته از چند روز پیش به بمن هشدار داده که تا چند روز قبل از 4شنبه سوری جایی نرم که یه بار خدایی نکرده برای شما و من اتفاقی نیوفته....

ساعت 5 صبح : دیشب خاله شهرزاد و ارین اومدن پیشمون...و خانواده بابایی و عمه عاطفه و طاها بعد از خاله ساعت 11 اومدن شب نشینی...فیلم و عکسهای خوشگلت رو بهشون نشون دادم و کلی همه قربون صدقت رفتن مامانی...

مامانی خدا پشت و پناهت باشه همیشه...,خدایا شکرت هزاران بار که دختر زیبای مارو بهمون هدیه دادی ...خیلی کار خوبی میکنی مامانی که به دنیای کوچیک ولی قشنگ خونه ی ما پا میزاری...و رنگ و روی خونه ی قشنگ و پر مهرو محبتمون رو با جلوه تر میکنی....

دوستت داریم دختر خوشگلم...نازو خوشگلو تودل برو...سالم و صالح ...صبور و دوست داشتنی به دنیای ما بیا هر چی زودتر..امیدوارم که این 3 ماهم مثل این 6 ماه خیـــــــــــــــــــــــــــــلی زود بگذره..انشاالله...

 

خدایاااااااااااا شکرت..شکرت...شکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

شادی
24 اسفند 90 17:13
ای جونممممممممممممممممم ایشالله صحیح و سالم میاد و چشم و چراغ خونه اتون می شه
مانیا
25 اسفند 90 23:37
خاله جونم نمیخوای بهمون تبریک بگی

مانیا جونم چی شده مگه عزیزم....
سحر مامان اهورا
15 فروردین 91 11:35
هورا یه دوست جونیه خوب دیگه .مبارکت باشه خاله...منم توراهم ..فعلا" دارم فرشته میشم... البته پسرم وخرداد ماه میام به دنیای کوچولوها..

عزیزم نی نی منم خرداد ماه میاد پسشم عزیزم....مبارکت باشه....

يك دوست
18 فروردین 91 12:56
مرسی دوست خوبم....