15هفتگی

15 هفتم بود که برای سونوی nt (غربالگری)رفتم خیلییییی دلهره داشتم که یبار خدای نکرده چیزیت نباشه و سالمو سلامت باشی..بابایی نذر کرده بود برای هیئت برای سلامتی تو عزیزه دلم ...خلاصه رفتم تو و گفت که خدارو شکر همه چیزت سالمه..من که تو مانیتور جلوم با بابایی میدم همش هق هق گریه میکردم..مامانی خیلی تکون میخوردی..همش پیش خودم میگفتم این بچه ی من که اینقدر تکون میخوره نه تو وجود منه پس من چرا زیاد نمیفهمم؟؟!!!!!

..دیگه از هق هق زیادم چون شکمم خیلی تکون میخورد دکتر گفت که تکون نخور تل جنسیتشو ببینم(دکتر لاریجانی)..گفت به احتمال زیاد دختره...بابایی تا شنید تعجب کرد نه به خاطر جنسیت به خاطر اینکه توی این 15 هفته همه میگفتن علائمت مثل مادر پسرهاست...حتی یه نفر هم نگفته بود که مثل علائم مادر دخترهاست..منو بابایی از اولش هم دختر دوست داشتیم..البته از اون پدر مادرهایی نبودیم که جنسیت برامون مهم باشه فقط سالم بودن تورو از خدا میخواستیم حالا که گفتن دختری و سالم.. خوب خوشحالتر شدیم...البته هنوز کاملا" 100 % نیست و آخر اسفند اگه خدا بخواد می خوام برم سونوی داپلر که رنگیه و میگن همه چیز توش حتی رگ نی نی هم معلومه...اینشالله اون موقع کاملا" مطمئن میشیم از جنسیتت و دوباره سلامتیت و اون موقع دیگه میریم وسایل سیسمونیتو  بگیریم اگه خدا بخواد...